ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
جزیره هرمز، جزیره ی رنگ ها، که همچون نگینی در خلیج فارس می درخشد. زیبایی خیر کننده ساحل نقره ای ، ساحل سرخ و شنی که می درخشد.
شب ساعت 9 سوار اتوبوس بندر عباس شدم و صبح ساعت 5 در بندر عباس پیاده شدم به اسکله حقانی رفتم و یه بلیط تندرو گرفتم. کشتی های تندرو رو خیلی دوست دارم فقط بدیش اینه سرپوشیده است. توی جزیره هرمز کلی موتورهای گاری دار و ماشین بود یه موتوری رو گرفیتم و سوار شدیم . دور تا دور جزیره رو گشت و جاهای دیدنی رو نشونمون داد.
محل فرش رنگی که زنان بومی با خاک رنگی هرمز درست کرده بودند و لی بارندگی اونو شسته بود و فقط جای کمرنگی از اون مشخص بود.
الهه نمک و غار نمکی
دره رنگین کمان
دره مجسمه ها که از همه خوشکل تر بود . سنگ ها به شکل های مختلف خودنمایی می کرد. در میانه راه دره تعدادی دست فروش و نوازنده موسیقی بودند
ساحل سرخ و معدن سرخ
ساحل لاکپشت ها که بدون هیچ لاکپشتی بود و فقط در فصول خاصی میزبان لاکپشت ها بود
در همه جاهای دیدنی و جزیره هرمز سه چیز مشترک وجود داشت. خاکی که می درخشید در بعضی جاها قرمز درخشان ، گاهی مشکی و خاکستری درخشان، و ....
زنانی که صنایع دستی می فروختند از اشکال مختلف صدف گرفته تا خاک های رنگی که توی شیشه حبس کرده بودن.
و نوازندگانی که می نواختند و می خوندن با آلات مختلف موسیقی که بعضی هاشون رو حتی اسمشم برام غریب بود
حدود ساعت 1 کل جزیره رو گشته بودیم در ساحل پشت اداره حفظ محیط زیست که امنیت داشت پیاده شدیم و چادر رو نزدیک ساحل بر پا کردیم
توی این ساحل پر بود از گروه های تک نفریه ی که تنهایی کوله می بستن و سفر می کردند و من دیگه تنها نبودم.
ظهر نهار ماهی کباب شده از صید صیادان بومی خوردیم و شب دور اتیشی جمع شدیم که همه گروه های تکی نفری بودند و گرمی اتیش اونها رو دور هم جمع کرده بود.
همه از سفرهاشون گفتن و تجربیات شیرین و گاهی سخت، و بعضی ها هم برامون خوندن ، در بین ما یه چینی هم بود که اجرا کننده اپرا بود و صدای قشنگی داشت.
(1398/105)