چشمه مرتضی علی (کرمان )

نرگس همیشه برام از دوران کودکی و چشمه مرتضی علی و مادرش و اب تنی و .... می گفت یه روز جمعه که برنامه خاصی نداشتیم پیشنهاد دادم بریم چشمه مرتضی علی و خاطرات نرگس تازه شه.

زدیم جی پی اس  و تازه فهمیدیم چقد چشمه مرتضی علی اطراف کرمان و کلا توی ایران هست و ما خبر نداشتیم و برای کشف راهی شدیم. نزیدک ترین چشمه به کرمان توی جاده زنگی اباد و در دامنه کوه روستای کهنوج مدیم بود . یه چشمه که از زیر سنگ های کوه قطره قطره داخل حوضچه پایین می چکید. نمی دونم اب چشمه رو لوله کشی کرده بودن یا خشک شده بود اما خیلی قطراتش کم و فقط در حد خیسی محل چشمه بود. اطراف چشمه اتاق اتاق ساخته بودن و پله  هایی که به طاق و چشمه می رسید. مشخص بود که مراسم مذهبی اونجا برگزار میشه و کماکان آشپزی و غذای نذری پخت میشه تنور و اجاق و ...داشت

اما این چشمه مورد نظر نرگس نبود و دوباره راهی شدیم این بار از روی جی پی اس خاطرات کودکی  و با کمی پرسجو از بلندی کوه  هوتک چترود سر در اوردیم. پایین دامنه کوه چشمه مرتضی علی بود توی یه اتاقک گنبه ای و از داخل یه حوجضچه و بالای کوه چند تا اتاقک قدیمی و یه مسجد و چند تا ساختمان نوساز و درختی کهنسال و چند تا درخت نوپا.

حدود ظهر رسیدیم روستای هوتک که یه پیر زن سوار ماشینمون شد و ما رو به آبگوشت نذری دعوت کرد و با وجود لباسهای نامناسب عزاداری وارد مسجد هوتک شدیم و غذای خوشمزه ای رو خوردیم.( 26 شهریور 1401 )

کفه نمکی سیرجان کرمان

در فاصله 30 کیلومتری سیرجان و در جاده سیرجان شیراز دریاچه نمکی وجود دارد که اکنون فقط کفه نمک وسیع 35 هکتاری می باشد. جدود چند سال قبل به این کفه نمکی رفتم که آب داشت و با ویژگی زیبایی آینه ای . دریاچه ای تخیلی که گرچه فصلی بود اما اکنون حتی در فصول بارندگی هم آبی ندارد. اما زیبایی خاصی دارد سفیدی نمک و آرامشی که در وجودت ایجاد می کنه وصف ناپذیره. یه حس اعتماد به طبیعت .

این مسیر رو با دوستان حدود 10 نفر و ماشین شخصی رفتیم حدود 5 عصر به سیرجان رسیدیم و دم غروب وارد کفه نمکی شدیم و تا پاسی  از شب اونجا بودیم. البته اصلش اینه که اونجا کمپ بزنیم و از حس ارامش استفاده کنیم

( 11 شهریور 1401)

پاریز سرجان کرمان

یکی از شهرهای سیرجان ، پاریز می باشد شهری کوهستانی و اب و هوایی سرد که متاسفانه به خاطر زمان کم فقط تونستیم چند تا خیابان رو ببینیم و یکی از 999 کاروانسرای شاه عباس بنام  هفت کاروانسرا. 

بعد از دیدن کفه نمکی ساعت یک شب به سمت پاریز رفتیم و توی خونه باغی که گرفته بودیم شب خوابیدیم. خونه باغ واقعا قشنگ بود اما ما رو از طبیعت اطراف پاریز گرفت و اکثر روز جمعه رو توی خونه سپری کردیم کاریک ه اصلا دوست نداشتم ولی بخاطر دوستان توفیق اجباری بود.

( 10 شهریور 1401)

آبشار شیخ معروف یا دهنه پیرحلوایی گوغر بافت ( کرمان)

یه دره با دیواره های بلند و در هم کشیده شده و انتهایی پلکانی و مسیری تقریبا دست سنگ برای رسیدن به بالاترین ابشار و در کل مجموعه ای کوچیک و جمع و جور با ابی گرم و دلنشین در منطقه شیخ معروف در دشتی  تقریبا گرم منتهی به کوهستان روستای اسفیج کهک از مجموعه روستاهای گوغر بافت که منطقه ای سردسیر است در میانه جاده کرمان بافت.توی زبان محلی معروف به دهنه پیرحلوایی در مسیر جاده شفیع کشته بعد از روستای چشمه بعل و مگسی  واقع شده است                                        

از روستای اسفیج کهک حدود 15 کیلومتر جاده خاکی باید رفت تا به به رودخونه رسید و خلاف جهت اب حدود نیم ساعت پیاده روی به دره زیبا و در انتهای دره کوچک به ابشار می رسیم.

یکی از مکان هایی که تقریبا ناشناخته است و کمتر  افرادی از آن خبر دارند و من عاقبت بعد از کلی پرسو جو یافتمش

این مکان دنج رو واقعا دوست داشتم . هوای خنک با ابی گرم

مسیر جاده خاکی پوشیده از گیاهان بادام کوهی و یه درختی که دقیق اسمش رو نمیدونم ولی شبیه بنه و در نزدیک ابشار تک و توکی درخت نخل ( 4 شهریور 1401)