من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام
من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

دره راگه (کرمان)

از طرف رفسنجان به سمت کرمان در شهرک های صنعتی سمت راست تابلویی بزرگ نوشه دره راگه. راگه یکی از زیباترین دره های کرمان که برا اثر فرسایش های ابرفتی حدودی 20 هزار سال قبل  و 20 کیلومتر طول، 180 متر عرض، حدود 70 متر عمق و بیش از 36 هزار هکتار وسعت دارد و رودخانه فصلی گیودری از وسط آن می گذرد. بهترین فصل برای پیمایش دره فروردینه که رودخانه آب داشته باشه ولی بارندگی توی دره حتی یه نم کوچیک باعث فروان اب و سیل میشه که خیلی خطرناکه. دره مرگ نام دیگر دره راگه می باشد.

یه جاده خاکی که در میانه راه هر چند کیلومتری دوشاخه میشه . بتازگی تابلوهای سیمانی مسیرهای افرویدی و ماشین سواری رو مشخص میکنه ولی دفعال قبل که می اومدم نه تابلویی بود نه مسیریابی.

یه دره باریک و طولانی . دفعات قبل اول دره پیاده می شدیم و وسطای دره بیرون می اومدیم این دفعه چون با ماشین شخصی رفتیم  تا انتهای دره رو رفتیم انتهای دره هم زیبایی خاص خودش رو داشت پر از درختچه های و مسیر خاصی بود که با یه م بارون انبوهی از اب توی دره سرازیر شد و قشنگی خاصی به دره داد.

موقع برگشت روخانه طغیان کرده بود و شانس آوردیم یه ماشین محلی هم می خواست از مسیر رد شه که ما دنبالش رفتیم و یه جوارییی رودخونه رو دور زدیم مسیرمون خیلی طولانی شد ولی عاقبت به جاده اصلی رسیدیم. (1 اردیبهشت 1402)


دره و آبشارهای میرشادی (کرمان)

دره میرشادی یکی از دره های زیبای کوه هزار هست. دره ای که از میانه اش رودخانه ای می گذرد با ابی گوارا وسرد. یه جاده خاکی به سمت کوه هزار رو بالا می ریم خاکیش خیلی بد و خیلی طولانی بود. اما طول مسیر باغهای و زمین های کشاورزی زیادی بود. آخرین  نقطه جاده خاکی یه چشمه هست که ماشین رو همونجا پارک کردیم و زدیم به دل کوه. توی مسیر یه سد سیمانی کوچیک هست و اگر دره رو به سمت بالا ادامه بدیم کلی آبشار کوچیک و بزرگ می بینیم. این منطقه رو صالح پسر کوه هزار بهمون نشون داد و قول گرفت هیچوقت به هیچکسی نگیم که این دره زیبا کجاست .

خانه ترکان خاتون (کرمان)

ترکان خاتون یکی از ملکه های حکمفرمای سلسله قراختاییان سال 655 ه.ق  در کرمان بود.

این بانو با تمام قدرت توانست حکومت کرمان را به دست گیرد و با شیوه ی خاص حکومترانی خود، همچون  مدارا با مغلان و ایلخانیان واگذاری مالیات مشخص به ایلخانیان، و ارائه خدمات نظامی و ازدواج  های سیاسی علاوه بر بقای حکومت خود قدرتش را به مناطق اطراف کرمان نیز گسترش داد.

علم  دوستی و و ادب پروری عصمه الدین ترکان خاتون از یکسو و  همت بلندی در راستای ایجاد بناهای عام المنفعه همچون مدارس، مساجد، دارالشفاءآبادی ها و قنوات و  باعث هجرت علماء و دانشمندان ، ادبا و شاعران فراوانی به دیار کرمان را فراهم کرد.

بانویی ارجمند که حتی  مهریه خود را نیز وقف این ابنیه کرده و با احداث دیه ها و باغات فراوان ، عایدات آنها را صرف اطعا روزانه اهل علم و و تامین حقوق آنها ساخت.

مارکوپولو در سفری که به کرمان داشته ( مارکوپولو دو بار به کرمان سفر کرد، یک بار در زمان ترکان خاتون و بار دیگر در زمان دخترش پادشاه خاتون) چنین می نویسد:«کرمان؛ شهری آباد و متمدن دارای صنایع متعدد که زنان و دختران آن به کار ابریشم بافی مشغول اند. آن ها با تولید انواع لباس و ملزومات پارچه ای منزل خانه اشراف اروپا و دنیا را تزیین می کنند. صنایعی هم چون فلزکاری و کار چرم مانند تولید زره، شمشیر، کلاه خود، نیزه دان، کمان، زین، یراق، مهمیز، دهنه و لگام در کرمان به وفور یافت می شود. معادنی هم چون فولاد هندی، آهن، فیروزه و معادن دیگر در اطراف این ایالت به چشم می خورد که صنعتگران مخصوص خود را دارد. بعد از ترکان خاتون دومین پادشاه کرمان، دخترش است که از کودکی، او را لباس مردانه می پوشید و «حسن شاه» او را خطاب می کرد که مغول ها به ماهیت او پی نبردند. در آخر هم قضیه آشکار و او را به دربار مغول ها بردند و به همسری «اباقاخان مغول» در آمد و مدت ۱۵ سال در آن جا بود. او زنی پرهیزکار، باسواد، شاعر و خطاطی بی نظیر بود که چندین کتاب و قرآن را کتابت کرد که متأسفانه آن ها در دسترس نیست.

این خانه در کوچه های قدیمی ته باغ لله کرمان بازسازی شده و به عنوان بومگردی مشغول له فعالیت می باشد.

شهیون ( خوزستان)

منطقه شهیون یکی از توابع دزفول و در شمال شهر دزفول می باشد. دریاچه مصنوعی شهیون  و یا سد دز که در فصل بهار  سرسبز ، پر از گل و یه بهشتی زیبا ست.

این دومین باری بود که به این منطقه میاومدم روی دریچه جزیره های کوچکی هست مناسب برای کمپ و شبمانی که حال و هوای قشنگی داره .

بهترین فصل سفر به  خوزستان مخصوصا شهیون اسفند و فروردینه .

این بار با النا اومدیم قرار بود دو شب کمپ بزنیم که بارندگی شدید شب اول باعث شد یه خونه روستایی توی پامنار نزدیک ترین روستا به شهیون بگیریم و صبح روز بعد راهی شهیون شیم.

دو روز و یه شب توی یه جای بدور از همه شلوغی ها و همهمه ها و تکنولوژی های سرسام آور آرامش بخش بود ، مخصوصا برای منی که یه سال سخت و طاقت فرسا رو سپری کردخه بودم و چند ماه اخر سال پر از تنش بود این آرامش خیلی چسبید (9 فروردین 1402)

دره چال کندی ( خوزستان)

دره چالکندی دره ای میانه شهر دزفول و اندیمشک که رودخانه سد دزفول از میان آن می گذره . باید سوال قایق شد و به عمق دره رفت . در دو طرف دره اتاقها و خونه های گاه ساخته شده با اجر و گاهی کنده شده در دل سنگ ( به نام کت)  با تهگاه هایی منتهی به آب می باشد که قدمتی طولانی دارند و در گرمای تابستان مکانی برای ابتنی و فضای خنکی برای بومیان منطقه  می باشد و هر اتاق و متعلقه به یک خاندان است که از اجدادش به او رسیده که درون اتاقها دمای هوا خیلی پایین تر از هوای بیرون است.

کمی جلوتر میانه دره دیواه های بلند وصخره های رسوبی  و کت های دستکند زیبایی خاصی به دره می دهد و برای پرس به داخل رودخانه وسوسه برانگیزه.


نام های دیگر چال کندی ، چال قندی (کدخدا قندی قلاوند که بیشتر مردم شهر دز به این نام می گویند) و چم سبز ( ردوخانه سبز که مردم اندیمشک می گویند)

یه پارک ساحلی هم کنار رودخانه در شهر دزفول می باشد به نام علی کله  که برای نشستن و یه نهار خوردن خیلی صفا داره

موقعی که ما رسیدیم هوا ابری و سرد بود و احتمال طغیان رودخانه بسیار بالا ولی ما طبق معمول ریسک کردیم و به سوار قایق شدیم و خدا رو شکر که بازم خدا بود و بخیر و گذشتو سالم برگشتیم.(11 فروردین 1402)