من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام
من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

من عاشق سرمایم

 
 
من عاشق سرمایم
من در دنیایی زندگی می کنم که  وقتی گل می دهم سیلی می زنند
مردم سرزمین من عشق را می خرند
به گریه های من می خندند
مردم این دیار همه عینک دودی زده اند
و  به راحتی می شکنند
قلبهای این مردم یخ زده

خدایا مرا به کجا آورده ای اینجا سرد است
اما
من عاشق سرمایم
 من عاشق سرمایم که گرمی دست هایش احساس می شود
من عاشق برفم که ن.ر شمعی در آن سو سو می کند
من عاشق قلب های یخ زده هستم که هنوز می تپد

خدایا دوست دارم سرمای سرزمین تو را فقط به خاطر .......
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد