من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام
من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

منم ثنا

 

 

 

به قلبم یاد دادم نشکند
و اگر شکست در زیر قطرات اشک ترکهایش را پنهان کن
به احساسم گفتم حق دل بستن نداری
و اگر دلدادی پنهان کن
به منطقم گفتم چشم
تا بر من خرده نگیرد
چشم هایم را بستم تا پاهایم نلرزد
روحم را در بند کشیدم تا پرواز کردن را بیاموزد
تنهایی ام را با آسمان تقسیم کردم تا گله نکند
حال چه کنم که اشک هایم از ترکهای قلبم می چکد
(ثنا)

به نام تو

می نوسیم با نام و یاد تو

با تمام وجودم که از آن توست

تویی که بهترین بهانه بودنمی

ندانسته و خام مینویسم

و تو میدانی و هم میخوانی