من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

لیلی و مجنون

روزی مجنون بر در خانه ی لیلی رفت در زد

لیلی گفت : کیست

مجنون گفت منم

لیلی درب را باز نکرد

مجنون سالها در بیابان به دنبال دلیل باز نکردن در بود و بعد از چند سال برگشت  و بر در خانه ی لیلی در زد

لیلی گفت کیه

مجنون گفت : توام

و آنگاه لیلی درب را باز کرد 

 

http://www.pictureworldbd.com/images/rose/Red Rose/beautiful-red-rose-07.jpg

منم ثنا

 

 

 

به قلبم یاد دادم نشکند
و اگر شکست در زیر قطرات اشک ترکهایش را پنهان کن
به احساسم گفتم حق دل بستن نداری
و اگر دلدادی پنهان کن
به منطقم گفتم چشم
تا بر من خرده نگیرد
چشم هایم را بستم تا پاهایم نلرزد
روحم را در بند کشیدم تا پرواز کردن را بیاموزد
تنهایی ام را با آسمان تقسیم کردم تا گله نکند
حال چه کنم که اشک هایم از ترکهای قلبم می چکد
(ثنا)

به نام تو

می نوسیم با نام و یاد تو

با تمام وجودم که از آن توست

تویی که بهترین بهانه بودنمی

ندانسته و خام مینویسم

و تو میدانی و هم میخوانی