ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
جزیره هرمز هرمزگان که باری سومین بار سفر کردم.
یه روز قصد داشتم تنهایی سفر کنم کوله مو بستم که مامانم گفت کجا؟ منم میامو خواهرم فاطمه و زهرا و دوتا بچه هاشون هم راهی شدن و یه سفر خانمانه رو شروع کردیم. شب سه شنبه سوار بر اتوبوس شدیم و صبح چهارشنبه بعد از سوار بر کشتی دریایی به جزیره هرمز رسیدیم چون این جزیره رو اومده بودم بلد بودم چیکار کنم و لیدریه خانوادمو بهعده داشتم. یه خونه گرفتیم و کلی گشتیم و شنا کردیم و کلی خوش گذشت و عصر جمعه هم به سمت کرمان برگشتیم که صبح زود شنبه کرمان بودیم. خدا رو شکر همه سفر عالی بود جز قسمت اخرش که من شدیدا سرما خوردم و باعث شد 10 رو کامل توی رختخواب بخوابم.
اما باز هم قشنگ بود و سپاسگزارم ( 12 مهر 1401)