ساحل مکسر یکی از سواحل زیبای بندر مقام می باشد با صخره هایی رنگی و زرد و قهوه ای و اشکال هندسی منحصر به فردی که خیر کننده است. طول پیماشی این ساحل حدود کمتر از 2 ساعت است این سفر رو با گروه اماوند که با اکثریت گروه قبلا همنوردبودم و اولین بار با دوستان صمیمیم همسفر شدم (1398/11/09)









در منطقه حاجی آباد در روستای برغنی چشمه ای زلال با ابی گرم در زمستان و پر از ماهی در حوضچه آن قرار دارد و در اطراف این چشمه پر از نخلستان های خرما و یک امام زاده می باشد. این منطقه رو با گروه اماوند و در مسیر بازگشت از جنوب برای صرف صبحانه رفتیم (98/11/08)





در شهر هرمز خانه ها اکثرا با دیوارهای کاه گلی و درهایی قدیمی و کلون هایی رنگی که اکثرا با گل و گیاه تزئین شده بودند.
قلعه پرتقالی ها با اجرهایی سرخ رنگ شامل محوطه ای بزرگ رو به دریا و ساختمانی بلند دور تا دور ان ، کلیسا، شاه نشین ، سربازخانه و ... بود.
موزه نادعلیان: دکتر احمد نادعلیان دکترای هنر در جزیره هرمز سالها درس فرهنگ و هنر داد.
نقاشی روی شیشه و چوب با خاک رنگی جزیره و پارچه های دورریختنی را به دختران و زنان حبس شده در پستوهای خانه های پوسیده از فرهنگ محلی آموخت که می توان زیباتر زندگی کرد. مردی که گردشگری جزیر را رونق داد و این خاک و بانوی این خاک باید قدر دان زحماتش باشد.









جزیره هرمز، جزیره ی رنگ ها، که همچون نگینی در خلیج فارس می درخشد. زیبایی خیر کننده ساحل نقره ای ، ساحل سرخ و شنی که می درخشد.
شب ساعت 9 سوار اتوبوس بندر عباس شدم و صبح ساعت 5 در بندر عباس پیاده شدم به اسکله حقانی رفتم و یه بلیط تندرو گرفتم. کشتی های تندرو رو خیلی دوست دارم فقط بدیش اینه سرپوشیده است. توی جزیره هرمز کلی موتورهای گاری دار و ماشین بود یه موتوری رو گرفیتم و سوار شدیم . دور تا دور جزیره رو گشت و جاهای دیدنی رو نشونمون داد.
محل فرش رنگی که زنان بومی با خاک رنگی هرمز درست کرده بودند و لی بارندگی اونو شسته بود و فقط جای کمرنگی از اون مشخص بود.
الهه نمک و غار نمکی
دره رنگین کمان
دره مجسمه ها که از همه خوشکل تر بود . سنگ ها به شکل های مختلف خودنمایی می کرد. در میانه راه دره تعدادی دست فروش و نوازنده موسیقی بودند
ساحل سرخ و معدن سرخ
ساحل لاکپشت ها که بدون هیچ لاکپشتی بود و فقط در فصول خاصی میزبان لاکپشت ها بود
در همه جاهای دیدنی و جزیره هرمز سه چیز مشترک وجود داشت. خاکی که می درخشید در بعضی جاها قرمز درخشان ، گاهی مشکی و خاکستری درخشان، و ....
زنانی که صنایع دستی می فروختند از اشکال مختلف صدف گرفته تا خاک های رنگی که توی شیشه حبس کرده بودن.
و نوازندگانی که می نواختند و می خوندن با آلات مختلف موسیقی که بعضی هاشون رو حتی اسمشم برام غریب بود
حدود ساعت 1 کل جزیره رو گشته بودیم در ساحل پشت اداره حفظ محیط زیست که امنیت داشت پیاده شدیم و چادر رو نزدیک ساحل بر پا کردیم
توی این ساحل پر بود از گروه های تک نفریه ی که تنهایی کوله می بستن و سفر می کردند و من دیگه تنها نبودم.
ظهر نهار ماهی کباب شده از صید صیادان بومی خوردیم و شب دور اتیشی جمع شدیم که همه گروه های تکی نفری بودند و گرمی اتیش اونها رو دور هم جمع کرده بود.
همه از سفرهاشون گفتن و تجربیات شیرین و گاهی سخت، و بعضی ها هم برامون خوندن ، در بین ما یه چینی هم بود که اجرا کننده اپرا بود و صدای قشنگی داشت.
(1398/105)















