ساحل مکسر یکی از زیبا ترین ساحل هایی که دیدم در نزدیکی بندرم مقام و در شهرستان عسلوئیه قرار دارد دقیقا قبل از شروع کرونا و دقیقا قبل از پایان کرونا من به این ساحل سفر کردم
یه پنجره سنگی وسط دل کوه و صخره ها و رو به دریا در بلندای سواحل تبن در نزدیکی کوشکنار که می تونی حس قشنگی رو تجربه کنه
برای رسیدن به این پنجره باید از یه صخره نسبتا بلند که راهش یه قسمت سخت داشت بری بالا .
دفعه قبل که اومدم ساحل تبن این پنجره رو ندیدیم در واقع نمی دونستیم یه پنجره قشنگ هم وجود داره
سواحل تبن در سمت راست یه ساحل شنی که به یه دیواره عظیم کوه های مریخی می خوره و هر چی روی شن ها جلوتر میری بیشتر محو قشنگی تلاقی دریا با این دیواره عظیم میشی البته این قسمت رو باید موقعی بری که اب دریا پایین باشه
سمت چپ هم یه صخره بلند هست که پنجره خلیج فارس بالای اون قرار داره ( فروردین 1401)
جزیره خارک یک جزیره نظامی نفتی از جزایر خلیج فارس بوشهر هست که اجازه ورود به هر کسی رو نمی دن و باید کلی مجوز و ... گرفت تا بتونی به این جزیره بری .
خوشبختانه لیدر ما تونست این مجوز رو بگیره و ما رو به این جزیره زیبا ببره
جزیره ای پر از آهو (جبیر) ، پر از درخت کهور و نخل ، پر از چاهای قنات
شاید یکی از سرسبزترین جزایر خلیججج فارس باشه
دارای یک دهانه بزرگ قنات و متاسفانه خشک و 95 چاه قناتی در مکان های مختلف جزیره
یک کتیبه دوران هخامنش که سند محکمی برای تایید نام خلیج فارسه
تعداد زیادی درخت انجیر معابد که چند تاشون عمری طولانی بیش از 700 سال سن دارند و به درخت آرزوها مشهورن و کلی نوار و گره و آرزو رو به دوش دارن
گور معابد پالمیر : متعلق به زرتشتیان و یا مسیحیان برای خاک کردن دسته جمعی مردگان و قدمتی مربوط به دوران اواخر اشکانیان و اوایل ساسانیان دارد
سواحل زیبا و زلال که تا عمق 5 متر میشه کف دریا رو دید
پالایشگاه ها و چاه های نفت و گاز با لوله های قطور که از ثروت ما محسوب میشن و دلم زیادی گرفت از این همه ثروت
صبح زود توی بوشهر به دنبال کله پاچه می گشتیم بعد از خوردن کله پاچه به طرف اسکله خارک حرکت کردیم و چون مسیر رو گم کردیم یک دقیقه به اسکله دیر رسیدیم. ورودی اسکله هم به مجوزمون گیر دادن و کشتی جلوی چشمهامون از اسکله جدا شد و رفت
لیدرمون ما که کلی تلاش کرده بودیم برای مجوز و برنامه ریزی و ... جلوی اسکله بال بال زدیم که کمال ناباوری کشی دورزد و برگشت.
صاحب کشی روی عرشه کشی ما رو دید و به ناخدا دستور برگشت داده بود .
کناره گیری کشتی واقعا کار سختیه و ما خیلی خوش شانس بودیم که کشتی برگشت و این یه اتفاق نادر توی کشتی رانی اونم از یه کشتی نظامی بود.
در هر صورت قسمتمون شد بریم جزیره و تا عصر ساعت 4 به گشت و گذار و بعد با یه شناور کوچیک به بندر لنگه اومدیم ( 10 فروردین 1401)
در شهرستان پارسیان در روستای چک چکو دره ای زیبا وجود دارد به نام شو تاریکو
نزدیکی این دره یه بومگردی بنام سمسمو هست که شب رو انجا خوابیدیم صبح زود ساعت 6 بیدار شدیم و حدود 10 دقیقه بعد جلوی دره از ماشین پیاده شدیم
دره ای با دیواه های بلند و کفی شنی که راه رفتن رو سخت میکرد. اول صبح خیلی هوا خوب و خنک بود یه دره که به دو راهی میرسیدی و باید میرفتی سمت چپ و دوراهی بعدی سمت رات به تنگه شوتاریکو و سمت راستی به آبشار و چشمه اودبه ( اب تپه ) می رسد. مسیر اودبه آسونتر بود و تنگه شوتاریکو کمی سخت تر و باید از بین سنگ ها و سوراخ ها راه رو پیدا می گردیم. گاهی می خوابیدیم و از یه سوارخ تنگ و گاهی دراز میشدیم و از یه صخره بلند رد میشدیم .
دست های قدتمند لیدرمون خیلی کمک کرد. یه زن به تمام معنا که مثل یه مرد دستهاش ما رو از صخره ها بالا میکشید ( النا از محدود لیدرهاییه که وقتی قراره یه زن باشه مثل یه کدبانوهه و وقتی که قراره یه مرد باشه مثل یه مرد قوی و قدرتمند عمل میکنه و من به عنوان یه زن بهش افتخار میکنم )
تنگه شو تاریکو یه دهنه تنگ و تاریک داشت که بعضی جاهاش باید هدلامپ روشن میکردیماخرای تگه حوضچه ها آب داشتن و خیلی شیک و مجلسی بود .
گرچه به گفته بومیها شن و سنگ ریزه کف حوضچه ها رو پر کرده بود اما هنوز زیبایی خاص خودش رو داشت و من خیلی خوشم اومد.
بعد از تنگه شو تاریکو به چشمه اودبه رفتیم یه ابشار که داخل حوضچه هایی میریخت و مناسب ابتنی بود اما اب چشمه امسال زیادی کم بود .
موقع برگشت حدود ساعت 1 خیلی گرم بود اونقدر گرم که مسیر برامون طوری کش اورد و دراز شد که همگی به خاک رفتیم . ولی خدا رو شک همگی سالم رسیدیم
ما دیونه بودیم می خواستیم بریم
نمی دونم چرا اونا دیونگی کردن و ما رو بردن
اصرار که باید بریم جزیره و ناخدا قبول کرد که ما رو ببره
ما هم خوشحال سوار قایق موتوری شدیم
غافل از اینکه چه خبره و چه تونل وحشتی رو قراره بریم
اونقد وحشتناک که تمام طول 45 دقیقه راه من جیغ کشیدم جنگ زدم به بازوی بغل دستیم
موج میومد بالا یه لبخندی بهمون می زد و قایقو میبرد بالا بالا و بالا
بعد جا خالی میداد و قایق از فاصله دو متری محکم می خورد روی آب و از این ضربه ما جمیعا یه متر میپریدیم بالا و می خوردیم کف قایق
یعنی توی هر موج دو بار نشیمنگاهمون بفنا می رفت
من بالا نشسته بودم و با دید موج ها می جیقیدم و همه می فهمیدن باید محکمتر خودشونو بگیرن
و با هر جیغ یه گالن آب می رفت توی دهنم
خلاصه اینکه یا دو متر بالا تر از سطح آب بودیم یا دو متر پایین تر از سطح موج ها
انگاری که عصای موسی زده شده بود و ما وسط آب خروشان ویراج می دادیم
ولی موج های سبز و آبی با یه عالمه کف سفید با وجود وحشی بودنش خیلی قشنگ بود
جذاب لعنتی
با وجودی که خیلی ترسیدم ولی عشقم می کشید موج ها رو بغل کنم و ببوسم
جزیره لاوان یکی از جزایر نفتی هرمزگان می باشد که از بندر مقام با قایق موتوری باید رفت جزیره ساحلی با شن های سفید و بکر و روستا با مردمی سیاه چهره و چشم آبی و پارایشگاه نفت و گاز
توی مسیر جزیره و در نزدیکی اون یه جزیره کوچیک و زیبا هست به اسم مارو که زیستگاه مارهای آبی و لاکپشته
خیلی زیبا و بکره خیلی