ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
استهبان شهر پله پله آب آب ، شهر پر از چنار ، شهر معروف به انجیر.
شهری که در کل طولش آبشار پله کانی داره.
آبهای چشمه های بالای کوه استهبان رو طوری هدایت کردن توی شهر که روی پله ها سر می خوره و میاد وسط شهر
یه خیابون کامل پر از آبشارهای پلکانی(البته ما بهشون ابشار نمیگیم پله پله آب آب میگیم) و آبی که وارد جوهای باریک میشه و کل شهر می گرده.
در کل مسیر و توی کل خیابون ها درختهای چنار تنومند و بلندی صف کشیدن. سرچشمه این ابشار در محله سراسیابه و اگر مسیر آب رو برعکس به سمت کوه ادامه بدیم به چندین چشمه می رسیم که اولین ش چشمه قهری ست
حالا چرا چشمه قهری: چشمه ای که بعد از کانال کشی قهر کردو خشک شد اما بعد از چند سال دوباره اشتی کرد و جاری شد. و به نام چشمه قهری شهرت یافت
ای کاش همه چشمه هامون همیشه آشتی باشن
اگر مسیر رو ادامه بدیم به بالای کوه و سطح مسطحی پر از لاله های واژگون می رسیم که ما به دلیل نداشتن راهنما و تنها بودن دل نکردیم تا بالا بریم.
شب رو توی هتل جهانگردی استهبان خوابیدیم و صبح زود رفتیم به سمت چشمه قهری و عصر رو هم طرف چپ ابشارها و به سمت چشمه ای که الان حضور ذهن ندارم که پیاده رویش کمی طولانی تر بود و از داخل روستایی میگذشت با شیبی بسیار تند و فقط موتور و پیاده می تونستن از داخل کوچه رد شن و هیچ ماشینی نمی تونست عبور کند. این مسیر رو نگران بودم که به شب بخوریم ولی خوشبختانه به چشمه و حوض رسیدیم و برگشتیم و تا قبل از تاریک شدن هوا پایین بودیم
گرچه همه اهالی گفتن استهبان شهر امنی هست و نیازی به راهنما نیست و همه مسیرها پاکوبن.
این سفر رو با نرگس و ماشین خودم رفتم و فکر نمیکردم اینقدر توانایی رانندگی داشته باشم اونم توی چنین جاده پر پیچ و خمی .و خدا رو شکر که به سلامت سفرمون تموم شد.(1 اردیبهشت 1401)