من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

اینجا ایران است

هنگامی  که وارد اداره تعزیرات شدم نگهبان با رویی خوش مرا به داخل هدایت کرد اما داخل همین اداره قاضی فوق العاده بداخلاقی پشت میز نشسته بود که کسی حتی جرات حرف زدن نمیکرد چه برسه به دفاع از حق

اخلاق  تفاوت بارز بین نگهبان و قاضی بود، یک انسان بیسواد و یک انسان تحصیل کرده

نامه ای به دستم دادند و در قبال دریافت نامه سه امضا از من گرفتن که اگر تا سه روز جواب نامه رو تحویل ندهم جوازم باطل میشود

و من یک روزه جواب نامه را تحویل قاضی دادم

در کمال ناباوری بعد از دو ماه درب مغازه پلم شد

و بعد از اعتراض، متوجه شدم دو نامه دیگر با امضاء من تحویل من داده اند در صورتی که من هیچیک از دو نامه دیگر را ندیده ام

اینجا ایران است

و شاید فقط در ایران ، در دادگاه،  جایی که انتظار دعوای حق کرده ای با امضاء بدون تاریخ سرت کلاه می گذارند.  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد