من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

من نگویم عاشقم یه ذره من دیوانه ام

عاشقی رسم خوش فرهاد بود من هنوز درمانده آه توام

سخت تر از سخت بودن

چقدر سخته فراموش کردن

و چقدر سخت تره رد شدن، رفتن

گاهی اونقدر کم میاری که نفست حبس میشه و اشکت در میاد


و ای کاش روزگار چرخش را تند تر می چرخاند تا گرد و غبار زمان بیشتر مرحمی باشد


ای کاش پای رفتن داشتم

می رفتم از سرزمینی که گفتن احساس جرم است


در سرزمین من دوست داشتن گناه است

و عاشقانه خواندن نا بخشودنی




http://s5.picofile.com/file/8373570492/20170802_001815.jpg

نظرات 1 + ارسال نظر
داغون پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 12:06 ق.ظ

مستیم درد تو را دوا نمیکنه

اره راست میگی مستی هم دردی دوا نمی کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد